داستان گردو بهلول
وبگاه بهارنارنج

♥بهارنارنج♥

♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً



فردی چند گردو به بهلول داد و گفت : بشکن و بخور و برای من دعا کن .

 

بهلول گردوها را شکست ولی دعا نکرد .

 

آن مرد گفت : گردوها را می خوری نوش جان ، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم !

 

بهلول گفت : مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است ..

 



نظرات شما عزیزان:

saeedsingle
ساعت11:55---22 شهريور 1393
خیلی خوب بود خیلی


sadegh
ساعت22:24---21 شهريور 1393
عالی بود واقعا مرسی
پاسخ:مرسی


pj
ساعت21:32---21 شهريور 1393
قشنگ بود . مرسی .
پاسخ:خواهش عزیز


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



════════ ೋღ♥ღೋ ════════








یا حسین-بهارنارنج