عاشق زمستان
وبگاه بهارنارنج

♥بهارنارنج♥

♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً



عاشق زمستان

بازدید : 2402

من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سر نخوری !
گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم ، عاشق توام …

 




نظرات شما عزیزان:

هانیه
ساعت0:30---3 اسفند 1394


ایهام
ساعت14:13---13 بهمن 1394
من و یه چاردیواری با عشق به یه فرشته!
یادش بخیر ، زود میگذره!
پاسخ: :)


احمد
ساعت23:29---29 دی 1394
سخته باور کردن خاطراتی ک بی تکرارن
سخته نبودن کسایی ک همیشه باعث خوشحالین
درد داره دیدن کسی ک دوسش داشتی حالا مجبوری سکوت کنی

پاسخ::(


دختر خیال پرداز
ساعت18:54---28 دی 1394
آپــــــــــــــــــــــ❤ــــ

Arefeh
ساعت17:04---26 دی 1394
ببار باران
که دلتنگم..مثال مرده بی رنگم
ببار باران
کمی آرام..که پاییز هم صدایم شد
که دلتنگی و تنهایی رفیق با وفایم شد
ببار باران
بزن بر شیشه قلبم..بکوب این شیشه را بشکن
که درد کمتری دارد اگر با دست تو باشد
ببار باران
که تا اوج نخفتن ها مدام باریدم از یادش
ببار باران
درخت و برگ خوابیدن
اقاقی..یاس وحشی..کوچه ها روزهاست خشکیدن
ببار باران
جماعت عشق را کشتن
کلاغا بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردن
ولی باران ، تو با من بی وفایی
توهم تا خانه ی همسایه می باری
و تا من
میشوی یک ابر تو خالی
ببار باران
ببار باران..که تنهایم


Arefeh
ساعت17:03---26 دی 1394
وقتی ما آمدیم

اتفاق ،

اتفاق افتاده بود !

حال ؛

هرکس

به سلیقه خود چیزی می گوید

و در تاریکی گم میشود .


Arefeh
ساعت17:03---26 دی 1394
روی دروازه قلبم نوشتم: ورود ممنوع !!!!!!*** ***
دل پریشان آمد، گفتم بخوانش، خواند و بازگشت.!!!!!
امید مضطرب آمد ، گفتـم بخوانش، خـوانـد و بازگشت.!!!!*** ***
آرزو با دلهره آمد،گفتم بخوانش، خواند و بازگشت ... !!!*** ***
عشق خنده کنان آمد!
گفتم خواندیش؟ گفت: من سواد ندارم
برای من نوشته گذشته ها گذشته تمام قصه ها هوس بود
برای او نوشتم برای تو هوس بود ولی برای من نفس بود
کاشکی خبر نداشتی دیوونه ی نگاتم
یه مشت خاک ناچیز افتاده ای به زیر پاتم
کاشکی صدای قلبت نبود صدای قلبم
کاشکی نگفته بودم تا وقت جون دادن باهاتم
نوشته هر چه بود تموم شد
نوشتم عمر من حروم شد
نوشته رفته ای ز یادم
نوشتم شمع رو به بادم
نوشته در دلم هوس مرد
نوشتم دل توی قفس مرد


فاطمه نظری
ساعت16:02---25 دی 1394
زیبابود

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



════════ ೋღ♥ღೋ ════════








یا حسین-بهارنارنج